خاطره2

دنيا


اين عكس ويروس(دست راستي،سبز و سفيد پوشيده)و علي(دست چپي كه قرمز مشكي پوشيده)از قصد گذاشتم تا اينا باشن از اين شكلكا در نيارناين عكس براي بهمن89 آمله،ويروس يه ويروسه بسيار خطرناكه كه هركي باهاش اشنا شده مبتلا به مرامو معرفتش شده،يه پسر فوق العاده شيطون و اما علي يه داداش20اخلاقش دخترونس هي بايد نازشو بكشي ولي آخر هرچي معرفته،يه سري حالم بد گرفته بود حالا بماند سر چي رفتم امام زاده از اونجا كه علي خيلي روم غيرت داشتا(شايد رو خواهر خودش اينجور نبود ولي تو شهر غريب مث داداش بود واسم)زنگ زد كه كجايي،منم گفتمو اومد داشتيم ميرفتيم منو برسونه خوابگاه كه يه دست گل خوشگل رو قبر ديديم(حوالي امام زاده نزديك خوابگامون قبرستون بود)علي گلو برداشت با هم قرار گذاشتيم كه به بروبچ بگيم 2تايي رفته بوديم سر قرار با فرزانه(فرزانه شخصي است خيالي)،كل راه بماند كه چقدر خنديديم منو رسوند خوابگاه خودش رفت خونه مجرديشون كه با ويروسو محمد و بلال گرفته بودن،چشت روز بد نبينه بهشئن گفته بود كه ما رفتيم سر قرار  بماند كه اونا دهن علي رو سرويس كردن ويروس به مرضي گفته بود اين تو خوابگاه منو آسفالتم كرده چه برسه به سرويس،هر سري علي منو ميديد اسم فرزانه رو ميبرديم كلي ميخنديديم كه ملتو گذاشتيم سركار خلاصه تا الان الانه فكر نكنم قضيه اصلي رو كسي بدونه



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در برچسب:,ساعتتوسط donya | |