غـــیــــــر از ایــــن کــنـج تـنـــهایــی! مـــثـــلا آغــــــوش تو!! اَز آ טּ دَستـــِﮧ مَعدود کـِﮧ وقتے نمـ ـےِ بینیـ ـےِ اَشــ اِنگآر چـــیز بُزُرگـ ـےِ کـَمــ دآرے ... چــیزے قـَدِ تَمـــآمـِــ نَــهآیـَتـِــدوسـتــ دآشتَــــטּ ، کـِﮧ بـآ کـَسے تـِکرآر نِمیــشَوَد ... عشــــــــــــــــــق مــــن عاشــــــــــــــــقتم قـــــــلمــــمـ را بـــــــــــدهـــید؛ شعـــــریــــــــــــــــ بهــ ذهنــم رسیــــده استـــــــــــــ؛ بـایـــــــــــــد زودتـر بنـــویســـمــــــ؛ ..............(تــــــــــــــــــــــو)!...............همــــــینـــــ خوبـــــــــ استــــ،همیــــــــــنـــــ! اینـــ خــــودشـــ یکــــــــ دیـــــوانـــــ غزلـــــ استـــــــــ............. چند وقتے است فکر مے کنم نکند تو خود منے
فقط ضمیرند براے صدا کردن
نامت هم آن چیزے نیست من در تو می بینم . در یک اسم جا شوے
دوستت دارم ساده س
آن زمان ها در دل شب های خویش
گجه لر فیکرینن یاتا بیلمیرم
مرداب
میون یه دشت لخت زیر خورشید کویر من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم
فيلمهاي گوگوش بیم و امید گدایان تهران ستاره هفت آسمون سه دیوانه پنجره احساس داغ بی تا ممل امریكایی شب غریبان همسفر ماه عسل نازنین در امتداد شب امشب اشكی می ریزد
دلم تنگه برای گریه کردن
من آمده ام وای وای ، من آمده ام
تو از كدوم قصه اي كه خواستنت عادته
تو نه باروني ، نه شن باد
خوابم يا بيدارم تو با مني با من
باور كن ، صدامو باور كن
ترانه ها با ضرباهنگی تند آسمون لخته ستاره ها جفته پسرا دس بزنین که دخترا مفته اقا اومد عغدش کنه خدا سفید بختش کنه اقا داماد یک پارچه حالا دیگه وقت ماچه اقا فلانی سرت سلامت عروس اولی ت عالی در امد ای ابلیمو ای ابلیمو عروس را بر دیم با اجازه زنو عمو ای اوشن اویشن اویشن خونه دوماد شد روشن ای رشته رشته رشته تو اسمون نوشته دختر... امشو شده به یک فرشته ای ریزه ریزه ریزه ریزه هر دوش برام عزیزه ای گشینیز گشینیز گشینیز ننه ی عروس شد ریشمیز ابرو نداره هیچی چیشش کپه ی نخودچی اسب باباش سواره رفته عروس بیاره انار دون دونه عروس شده دیوونه اون بری ها هو به اب میگن او اوی الو الو الو قومای عاروس خو الو ای باغچه مون پیازه ننه دوماد درازه ای باغچه مون ریحونه ننه عاروس ویلونه ای شونه زن بزن ! ای حنابند حنابند ای کیسه مال کیسه بمال ایم شکر خدا شد که دوماد مال ما شد باز شود دیده شود شاید پسندیده شود بازم خواست خدا شد که عروس مال ما شد بیارین صندلی و صندلی پوش بیارین چادر و چاقچور عروس بیش تر از این نداشتیم اگه نه رو سر می ذاشتیم تو باغچه مون اناره مادر شوهر بی عاره ! چه خوب شد خوشمون شد دوماد مار خودمون شد حساب سوله داشتند ادمه گری نداشتند خونه بابا نون و انجیر خونه شوهر نون و زنجیر داماد عرق کن هزاری ورق کن داماد ما ریش داره یک گله ی میش داره در چمدون بسته شد قومای دوماد خسته شد دست دست دس دوماد مرقس دست شما بی بلا الاهی برین کربلا دو استکان چینی ننه داغش نو ینی دو شمع و دو لاله ببوسش که حلاله دوماد گلی به جمالت دوماد زنت حلالت دوماد چرا می خنده فردا تو صف قنده سبد سبد گل یاس عروس خانم چه زیباس سر قند پولکی داماد ما چه هولکی سر قند تو هوایی به خدا خودت میایی سر قند سر بالا عروس ما مدل بالا
* توی گستردهء رویا ای سوار اسب ابلق * * دنبال کدوم مسیری توی تاریکی مطلق * * ای به رویا سر سپرده با تو ام ای همه خوبی * * راهی کدوم دیاری آخه با این اسب چوبی * * با تو ام ای که تو فکرت با هر عشق و با هراسمی * * رهسپار فتح قلب ماه پیشونی طلسمی * * توی دستای نجیبت عکس ماه پیشونی داری * * واسه پیدا کردن جاش دنیا رو نشونی داری * * ماه پیشونی تو قصه فکر بیداری تو خواب * * خورشید هفت آسمون نیست عکس خورشید توی آب * * سشاز خواب قصه بلد شو اسب چوبی تو رها کن * * ماه پیشونی مال قصه ست مرد من من و صدا کن * * اگه از افسانه دورم اگه ماه پیشونی نیستم * * اگه با زمین غریبه اگه آسمونی نیستم * * واسه خواب خستگی هات مثل یک قصه لطیفم * * به صداقت تو مومن مثل قلب تو شریفم *
داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی
برای خواب معصومانه عشق کمک کن بستری از گل بسازیم برای کوچ شب هنگام وحشت کمک کن با تن هم پل بسازیم کمک کن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم کسی به فکر مریم های پر پر کسی به فکر کوچ کفترا نیست به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیست تورو می شناسم ای شبگرد عاشق تو با اسم شب اشنایی از اندوه تو و چشم تو پیداست که از ایل تبار عاشقای تو رو می شناسم سر در گریبون غریبگی نکن با هق هق من تن شکستتو بسپار به دست نوازش های دست عاشق من به دنبال کدوم حرف و کلامی سکوتت گفتن تمام حرفهاس تورو از تپش قلبت شناختم تو قلبت.قلب عاشقای دنیاس تو با تن پوشی از گلبرگ وبوسه منو به جشن نور واینه بردی چرا از سایه های شب بترسم تو خورشید به دست من سپردی کمک کن جادهای مه گرفته من مسافر و از تو نگیره کمک کن تا کبوتر های خسته روی یخ بستگی شاخه نمی رن کمک کن از مسافر های عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم کمک کن تا برای هم بمونیم کمک کن تا برای هم بمونیم بزار قسمت کنیم تنهاییمونو میون سفره شب تو با من بذار بین من و تو دست های ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
صدای تو،بیداری ریشه،
آوار سبز برگه! صدای تو،پر وسوسه مثل شب خونی تگرگه! صدای تو آهنگ شکستن،بغض یه دنیا حرفه! تصویری از آواز صریح قندیل نور و برفه! هیشکی مثل تو نبود، هیشکی مثل تو منو باور نکرد هیشکی با من مثل تو، توی نقب شب من سفر نکرد هیشکی مثل تو نبود ساده مثل بوی پاک اطلسی یا بلوغ یه صدا میون دغدغه ی دلواپسی تو غرورت مثل کوه، مهربونیت مثل بارون، مثل آب مثل یه جزیره،دور مثل یه دریا،پر از وحشت خواب هیشکی مثل تو نرفت هیشکی مثل تونموند شعرهای تنها ییمو هیشکی مثل تو نخوند همه حرفام مال تو همه شعرهام مال تو دنیای من شعر مه همه دنیام مال تو
گریه کنم یا نکنم ..........................حرف بزنم یا نزنم
من از هوای عشق تو ......................دل بکنم یا نکنم
با این سوال بیجواب..................پناه به آینه میبرم
خیره به تصویر خودم ...................میپرسم از کی بگذرم
یه سوی این قصه تویی..............یه سوی این قصه منم
بسته به هم وجود ما...................تو بشکنی من میشکنم
نه از تو میشه دل برید .................نه با تو میشه دل سپرد
نه عاشق تو میشه موند................... نه فارغ از تو میشه موند
هجوم به بن بست رو ببین......................هم پشت سر هم روبه رو
راه سفر با تو کجاست..............................من از تو میپرسم بگو
بن بست این عشق رو ببین..................هم پشت سر هم روبه رو
راه سفر باتو کجاست....................من از تو میپرسم بگو
تو بال بسته منی...........................من ترس پرواز تو ام برای آزادی عشق.....................از این قفس من چه کنم
اگر خداوند چشم در جشمت نهد و گوید : فرمانت دهم تا زنده ای به شادی در این جهان سرکنی ... چه خواهی کرد ؟
از گل کوزه ای می سازیم ِ اما این خالی درون کوزه است که آب را در درون خود جای می دهد .
من که تسبیح نبودم تو مرا چرخاندی مشت بر مهره ی تنهایی من پیچاندی مهر دستان تو دنبال دعایی می گشت بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی ذکرها گفتی و بر گفته ی خود خندیدی از همین نغمه ی تاریک مرا ترساندی بر لبت نام خدا بود ، خدا شاهد ماست بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت عادتت را به غلط چرخه ی ایمان خواندی قلب صد پاره ی من مهره ی صد دانه نبود تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی جمع کن رشته ی ایمان دلم پاره شدست من که تسبیح نبودم تو چرا چرخاندی؟ نغمه رضایی |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|